آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
داستانک
داستان های کوتاه و جذاب
مرد فقیری بود که همیشه کره درست میکرد و او آن را به یکی از بقال های شهر میفروخت، آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویی درست میکرد. مرد آن را به یکی از بقال های شهر
میفروخت و در مقابل مایحتاج خانه را میخرید. روزی مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم
گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد؛ اندازه هر کره 900 گرم بود. او از دست مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمیخرم ، تو کره را به عنوان یک کیلویی فروختی در حالیکه وزن آن 900گرم است. مرد فقیر ناراحت شد،سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم. یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قراردادیم، یقین داشته باش که به اندازه خودت برای تو اندازه میگیریم!
نظرات شما عزیزان:
|
|||
![]() |